
ستايش خداوند
ستايش مخصوص خداوندى است كه اوصاف از بيان كنه ذاتش باز مانده و عظمتش عقلها را متحير ساخته.آنچنان كه راهى براى رسيدن به منتهاى ملكوتش نيافته!
ستايش مخصوص خداوندى است كه اول است، بدون اينكه اولى قبل از او وجود داشته باشد و آخر و پايان است، بدون اينكه پس از او آخرى باشد
ستايش مخصوص خداوندى است كه اگر معرفت حمدش بر نعمتهاى پياپيش كه به خاطر امتحان و آزمايش به آنان ارزانى داشته و همچنين شناخت طريق شكر و سپاس را بر نعمتهاى آشكار و فراوان كه به انسانها بخشيده دريغ مى داشت نعمتهايش را مصرف و به كار مى گرفتند ولى حمد و ستايشش را نمى كردند همچنين روزيش را مورد استفاده قرار مى دادند و شكرش را به جا نمى آوردند
و ستايش مخصوص خداوندى است كه خويشتن را به ما معرفى كرده (و راه شناخت خود را به ما آموخته) و طريق شكر و سپاسش را به ما الهام فرموده
و (ستايش مخصوص خداوندى است كه) درهاى علم و دانش را براى آشنائى با ربوبيت خويش بر روى ما گشوده است
حمد و ستايش ما آنچنان باشد كه در روز رستاخيز كه ديده ها خيره مى شوند براى ما مايه ى روشنى چشمها باشد و در آن روز كه پوستهاى تن افراد سياه مى گردد چهره هاى ما را به وسيله ى آن سفيد و نورانى سازد
آنچنان حمد و ستايشى كه به واسطه ى آن ما را از آتش دردناك الهى آزاد سازد و در جوار قرب و كرامت الهى قرار دهد
و ستايش مخصوص خداوندى است كه ما را به توبه و بازگشت از كارهاى خلاف دلالت فرموده كه اگر فضل و لطف او نبود ما بدان راه نمى يافتيم
ستايش مخصوص خداوند است به هر نحو و هرگونه كه نزديكترين فرشتگانش و گرامى ترين مخلوقش او را ستايش كنند و پسنديده ترين حامدانش او را ثنا گويند
سپس حمد و ستايش مخصوص او است به جاى همه نعمتهائى كه بر ما و بر همه ى بندگان گذشته و باقى مانده اش ارزانى داشته است
حمد و ستايشى همواره ابدى و سرمدى و تا روز قيامت ادامه يابنده
ستايشى باشد كه موجب رسيدن اطاعت خدا و عفو او و سبب خشنوديش گردد
اين حمد و ستايش آن چنان باشد كه ما را در جرگه ى سعداى اولياء خدا قرار دهد و در سلك شهيدان به خون خفته با سلاح دشمنانش درآورد
و ستایش خداوندی را که یک ستایش به من داد.